می روی شاد و،دریغ و نمی دانی هیچ
بعد این فاصله ها
_کمر صبر مرا می شکند
خیر در پیش و سفر بی تشویش
توشه راهت گل مریم
_سبدی نورانی
من چه می دانستم
سر رفتن داری
من چه میدانستم
سر بیگانگیت در پیش است
ای مسافر:
من کدامین سخنم
بوی دلتنگی داشت
یا کدامین شعرم
قامت ترد ترا
در سحر گاه شکفتن نستود؟
در سحرگاه صداقت
نسرود؟
ای مسافر
_سفرت بی تشویش...
دفتر شعر تو
_پر موسیقی
و نگاهت جاوید
و تمامیت شعرم امروز
_چاوش کوچ توباد.
ای مسافر که به دشت دل تو
شوق رفتن پر زد .
نام من یادت باد
شعر من
_بدرقه راهت باد