اون حلقه كه تو دستته طناب اعدام منه
ستاره ي غرق به خون تو سفره شام منه
تو اونجا غرق زندگي من اين جا غرق مردنم
مثل يه ديوونه دارم اشك ميريزم جون ميكنم
از خونه بيرون ميزنم طاقت موندن ندارم
بايد بيام ببينمت يه هديه اي برات دارم
چقدر شلوغه كوچتون ببين چه شور و حاليه
اما تو سفره عقدتون جاي يه چيزي خاليه
اگه ميشه تو اين لباس نبينمت روياي من
فقط بذار نگات كنم چيزي نگو حرفي نزن
بي دعوت اومدم ببخش مهمون نا خونده منم
خواستم كنار تو باشم لحظه پر پر زدنم
چيزي برام نمونده كه وصلم كنه به اين زمين
غير يه رگ كه بعد تو پاره ميشه فقط همين
چشماتو رو من نبند نترس دارم تموم ميشم
رو سفره ي عقدت ميخوام گل هاي قرمز بپاشم
اين دم اخر بذار تا نگات كنم يه عالمه
عزيزكم ببخش اگه چشم روشنيم برات كمه